بیاید برای یک لحظه تصور کنید که در حال اسب سواری هستید. از بد اقبالی شما اسب بمیرد. عقل سلیم به شما میگوید که باید از آن پیاده شوید و بقیه مسیر را بدون اسب طی کنید. اما این اتفاق نمیافتد و بسیاری از مردم همچنان به زنده شدن اسب خوشبین هستند. این دسته از افراد معتقد هستند که این یک شوک موقت است و اسب دوباره سرپا میشود.
براساس یک ضرب المثل قدیمی از زبان هندوها (( هنگامیکه متوجه میشوید در حال راندن یک اسب مرده هستید، بهترین استراتژی پیاده شدن از آن است.)) (تئوری اسب مرده)
بر همین اساس میتوانیم معنا و مفهوم تئوری اسب مرده را در تمامی جوانب زندگی شخصی و کاری مورد بررسی قرار دهیم. این اتفاق در زندگی ما نیز بارها میافتد که در حال راندن اسب مرده هستیم. بهترین استراتژی در این مواقع پیاده شدن از آن است. با این حال در گذشته و همچنین جهان معاصر در مشاغل مختلف، آموزش و دولت میبینیم که استراتژیهای متنوع و حتی احساسی در قبال مواجه با اسب مرده لحظات زندگی اتخاذ میشود. این استراتژیها به شکلها مختلف پیادهسازی میشوند، همانند:
۱- خرید شلاق محکمتر
۲- تعویض سوارکاران
۳- تشکیل کمیته برای بررسی اسب
۴- کاهش دادن استانداردها تا اسبهای مرده نیز شامل شوند.
۵- ایجاد دستهبندی جدید برای اسبهای مرده
۶- استخدام پیمانکاران جدید برای راندن اسبهای مرده
۷- تخصیص بودجه اضافه یا تعلیم دادن اسبهای مرده برای بهبود عملکرد
۸- بهکارگیری همزمان چند اسب مرده به منظور افزایش سرعت
۹- انجام مطالعات بهرهوری با این رویکرد که آیا سوارکاران سبک وزنتر میتوانند عملکرد اسب مرده را ارتقاء دهند؟
۱۰- اعلام آنکه چون اسب مرده غذا نمیخورد، هزینهها کاهش و سود افزایش مییابد.
این موارد تنها بخشی از استراتژیهای اتخاذ شده در جریانهای زندگی است. این اصطلاح اسب مرده در خصوص هر سناریویی میتواند باشد، چه در زندگی شخصی و چه در شغلمان.
اسب مرده میتواند شامل اهمال کاری، عدم اجرای فعالیتها به طور موثر، ضعف در مدیریت زمان، وفادار نبودن، علاقه نداشتن نسبت به کار، رفتارهای سمی در محل کار و خانه، عدم توسعه فردی و حرفهای، یا نداشتن زمان مفید با خانواده و نداشتن عشق به آنها باشد.
با پایان یافتن سال فرصت مناسبی است تا اسب مرده زندگیمان را شناسایی کرده و به تمامی جنبههای وجودی خود نگاهی دوباره بیاندازیم. ایده نهایی آن است که از اسب مرده پیاده شویم و به دنبال مسیرهای جایگزین باشیم. مسیرهایی که سبب کشش و تحرک در روند زندگیمان میشوند. این مسائل ممکن است در کوتاهمدت سبب درد و ناراحتی شوند، اما باید بر مزیتهای بلندمدت آنها تمرکز کنیم.
بین چابکی و تعهد در رسیدن به اهداف یک مرز باریک تعادل وجود دارد. وقتی تعهد بر روی برنامه یا مقصد بهجای هدف تنظیم شده باشد، میتواند منجر به سختی شود. متناوبا یک فرد میتواند با انعطافپذیری بیشتر بر روی مقاصد مختلف، بدون دستیابی به اهداف (یا تنظیم آنها) مانور دهد.
وقتی در بیزینس با مشکل یا شکست مواجه میشویم تمایل داریم آن را به تعهد، روشها و منابع نسبت دهیم. در عوض وقتی منابع و روشهای ما آشکارا سبب شکست ما میشوند. به خودمان میگوییم که این کار را به درستی انجام ندادیم یا تلاشمان کافی نبوده است.
اما در تجارت این توانایی همواره مورد استقبال قرار نمیگیرد. در بسیاری از سازمانها شجاعت زیادی نیاز است تا صرفا پیشنهاد شود که اسب مرده است. ممکن است به افرادی که ادعا دارند اسب مرده است، گفته شود (( مشکلات را بازگو نکن، راهحلها را ارائه بده)) این افراد عموما بدبین تلقی میشوند و به عنوان افراد متعهد شناخته نمیشوند.
در بازارهای مالی نیز چنین اتفاقی میافتد و افراد فرق بین خوشبینی و امید را نمیدانند. خوشبینی زمانی است که فرد منتظر وقوع اتفاقهای بهتر و سود بیشتر است و عوامل خارجی در آن بسیار تاثیرگذار هستند. اما امید به عملکرد فرد بستگی دارد و عوامل خارجی تاثیر کمی دارند.
به همین دلیل است که افراد باید برنامه منظم و مشخص داشته باشند، در واقعیت اما سرمایهگذاران و فعالان بازارهای اقتصادی صرفا خوشبین هستند.
تئوری اسب مرده دقیقا به همین موضوع اشاره دارد که افراد تنها خوشبین هستند. یعنی منتظر اتفاق خوب و سود کردن در بازار هستند.
اگر بخواهیم این موضوع را دقیق بررسی کنیم افراد در زمان سود کردن این باور را دارند که در نتیجه کارکردها و اعمالشان این اتفاق افتاده است. اما در زمان ضرر و سقوط بازار مسئولیت اعمال و کارکردشان را نفی میکنند.
حال از طرف دیگر افراد در اوایل معاملات وقتی سود میکنند، با همان فرمان ادامه میدهند و دیگر پذیرش شکست برایشان دشوار میشود.
در بازاریابی این نکته را خاطر نشان میکند که همواره باید بهروز و در حال یادگیری استراتژیهای جدید باشیم. زیرا جهان در حال توسعه و پیشرفت است و ما نمیتوانیم همواره با یک متد به اهداف کاری خود دست یابیم.
حال سوالی که پیش میآید این است که از کجا بفهمیم تکنیکها و روشهای ما دیگر جواب نمیدهند؟ یا از کجا دریابیم دچار اسب مرده شدهایم؟
راهکارهای اشتباه مدیران بازاریابی در مواجه با اسب مرده:
۱- صدور بخشنامههای مختلف و همچنین ایجاد رعب و وحشت بین کارمندان
۲- ایجاد تغییرات در بین مدیران اجرایی پروژهها و اعضای پروژه
۳- برون سپاری پروژه و جستجو یافتن فردی که بتواند مجموعه را از مخمصه رهایی دهد
۴- خیلی از شرکتها هنگامی که واحد فروش و بازاریابیشان خوب عمل نمیکنند به اشتباه تیم را به بخشهای کوچکتر و با همان متد قبلی ادامه میدهند. در صورتیکه تفکر پیشین اشتباه بوده است.
شرکت بهینه کاوان کیفیت با انجام انواع خدمات تحقیقات بازار، تحقیقات بازاریابی Face to Face، مصاحبه تلفنی CATI، تحقیقات آنلاین Online Survey و تحقیقات بازاریابی کیفی به دنبال موفقیت و سود شما است. جهت ارتباط با شرکت به این لینک مراجعه کنید یا به ایمیل info@behinekavan.com پیام دهید.
از تئوری تا عمل چگونه باید نیازهای مشتریان را برآورده سازیم؟ مقدمه با گذر از دوره محصولگرایی و حرکت به سمت دوره بازارگرایی، ...
مقدمه در محيط كسب و كار امروزي، رضايتمندي مشتريان يكي از كليديترين شاخصهاي بررسي وضعيت فرآيندهاي سازماني و نيز يكي از عوامل موفقيت ...
رویکردی نوین در فرهنگ خدمترسانی مقدمه خدمت یک اقدام یا فعالیتی است که توسط یک شخص یا سازمان به شخص یا سازمان دیگر ...
اولين دوره آموزشي كوتاه مدت تجزيه و تحليل و سرمایهگذاری در بازار CFD، روز شنبه ٢١ ارديبهشت ماه ١٣٩٨ بهصورت كارگاهی در ...
02143904332