در محيط كسب و كار امروزي، رضايتمندي مشتريان يكي از كليديترين شاخصهاي بررسي وضعيت فرآيندهاي سازماني و نيز يكي از عوامل موفقيت يا شكست يك بنگاه اقتصادي ميباشد.
سازمانها ميكوشند ضمن پايش هميشگي اين شاخص، در جهت بهبود آن قدم بردارند.
براي تحقق اين هدف، راهكارهاي گوناگوني وجود دارد؛
راهكارهاي كوتاه مدت و سريعالحصول و همچنین راهكارهاي دائمي و بلند مدت.
سرآمد شدن یک سازمان، فرایند پیوستهای است که با برنامهریزی و هدفگذاری آغاز میشود و در طول مسیر با ارزیابیهای مداوم با توجه به اهداف از پیش تعیین شده، نواقص و نارساییهای آن مشخص میگردد. هرگز نميتوان از اين نكته چشم پوشيد كه مشتریان یک محرك اصلي براي سازمانهاي تجاري كه بدنبال بهبودهاي عمده درمسير پيشرفت خويش هستند، ميباشند.
واضح است كه هيچ كسب و كاري بدون مشتري قادر به ادامه بقاء نميباشد.
بنابراين، بسيار حياتي است تا هر سازمان تجاري، چارچوبي براي درك، تجزيه و تحليل و ارزيابي وضعيت رضايتمندي مشتريان خودش در اختيار داشته باشد.
از سوي ديگر بواسطه گسترش شديد رقابت جهاني و پويايي اقتصاد بينالمللي، آرمانها و اهداف سازمانها طي چند سال اخير دچار تغييرات عمدهاي شده است. در حاليكه مدتي پيش، تمركز براي جذب مشتريان جديد عمدهترين سياست سازمانها بود، امروزه سياستهاي راهبردي و تجاري بر حفظ و بهبود وفاداري و افزايش اعتماد مشتريان تأکید دارند.
امروزه جلب رضايتمندي مشتريان تنها به ارائه خدمات مطلوب منتهی نمیگردد.
در واقع، مدیریت مشتریان ناراضی و تلاش در جهت جلب رضایتمندی آنان از یک سو و همچنین شناسایی نیازها و انتظارات مشتریان و بروزرسانی سطح خدمات بر اساس نیازهای کشف شده از سویی دیگر، بر افزایش سطح رضایتمندی مشتریان تأثیر چشمگیری خواهد گذاشت.
در نمودار شکل شماره ۱ فرآيند جلب رضايت مشتريان نمایش داده شده است.
همانگونه که بارها پیرامون موضوع سنجش رضايتمندي مشتريان بحث گردید، این شاخص بهعنوان یکی از کلیدیترین نقشها در موفقیت و یا شکست یک سازمان مطرح است. شناخت وضعیت موجود رضايتمندي مشتريان و دریافت تصویری واضح از شکاف بین ادراکات مشتریان و عملکرد سیستم خدمتدهی، یکی از مهمترین موضوعات به حساب میآید. سنجش رضايتمندي مشتريان میبایست با استناد به استانداردهای موجود در این حوزه و متکی به مدلهای ساختار یافته و علمی انجام پذیرد. نبايد فراموش کرد رضايت مشتری يک احساس درونی میباشد و پی بردن به آن برای بسياری از افراد مشکل است اما اگر بتوان آن را تبديل به دادههای کمی نمود به راحتی میتوان به ميزان و درجه رضايت مشتری پی برد.
بنابراين، رضايت مشتری بايد به پارامترهای قابل سنجشی تبديل شود که با جنبههای مختلف خدمت مرتبط باشد.
قابل سنجش بودن رضايت مشتريان تحليلهايی را در اختيار شرکت قرار میدهد تا با شناسايی بالاترين و پايينترين سطح عملکرد خود فرصتهای بهبود و نقاط ضعف را شناسايی کند. از اینرو، شناسايی عواملی که باعث رضايت یا نارضایتی مشتريان میشود مسألهای بديهی و مهم تلقی میگردد اما از آن مهمتر کشف راهکارهای مدیریتی جهت کنترل نارضایتیها و جلوگیری از بروز مجدد آنان میباشد.
شناسایی نارضایتی مشتریان با کمک مدلهای عارضهیابی امکان پذیر خواهد بود.
در مدلهای یاد شده جهت شناسایی نارضایتی مشتریان، عموماً تمرکز بر افرادی خواهد بود که در ارزیابی رضایتمندیشان از خدمات سازمان اعلام نارضایتی کرده و دلایل نارضایتی خود را بصورت واضح و شفاف بیان ننمودهاند.
طبق تحقیقات به عمل آمده تنها ۴ تا ۶ درصد مشتریان شکایت کرده یا به تعبیری از مشکلات و نارساییها گله میکنند.
۹۶ درصد مشتریان ناراضی و ساکت در اولین فرصت به سوی رقبا میروند.
این در حالی است که تحقیقات دیگری نشان میدهد که مشتری ناراضی در برابر سازمان سکوت میکند اما در مواجه با دیگران سکوت پیشه نمیکند و نارضایتی خود را به ۱۰ تا ۲۰ نفر انتقال میدهد. همچنین تحقیقات وسیعتری در این حوزه نشان میدهد که مشتریان کمتر شکایت میكنند و شکایت نکردن ایشان به معنای مسکوت گذاشتن تجربه ناخوشایندشان نیست. اینگونه است که ضرورت شناخت ابعاد سکوت مشتری نمایان و هویدا میشود. بعد از سنجش رضایتمندی مشتریان و کمّی ساختن این شاخص، کشف راهکارهایی جهت افزایش رضایتمندی مشتریان و شناخت دلایل نارضایتی آنان مطرح میگردد.
یکی از ابزارهای لازم در این گام استفاده از فرایندهای عارضهیابی میباشد.
فرایند عارضهیابی یکی از ابزارهای اولیه و مفید برای سازمانهایی است که در اندیشه تعالی بوده و سعی در قدم برداشتن در این راه را دارند.
اصولاً سازمانی متعالی است که کیفیت خروجیهای آن مورد رضایت مشتریان، مصرف کنندگان، کارکنان، سهامداران، تأمینکنندگان کالا و خدمات و جامعه قرار گیرد. بنابراین، شناسایی مشتریان ناراضی و گفتگو با آنان جهت درک علل نارضایتی ایشان یکی از راههای عارضهیابی نارضایتی مشتریان میباشد. در فرایند عارضهیابی مشتریان، ناراضی و عوامل موثر بر نارضایتی آنان کشف شده و این کشف منجر به تعریف اقدامات اصلاحی لازم در جهت برطرفسازی عواملی که باعث رنجش مشتری گردیده است، میشود. کشف علت نارضایتی مشتریان و تلاش در جهت بهبود این وضعیت، تأثیر مستقیم بر روی افزایش سطح رضایتمندی مشتریان در آینده نزدیک خواهد گذاشت.
اما نکته قابل توجه تغییر در انتظارات و خواستههای مشتریان در گذر زمان است.
در واقع، امروزه سطح انتظارات و خواستههای مشتریان با گذر زمان دستخوش تغییرات کوچک و بزرگ میشود که به طور حتم بر تأمین رضایت آنان از سازمان تأثیرگذار خواهد بود.
شناسایی و دستهبندی این نیازها و انتظارات از گامهای بعدی جهت افزایش سطح رضایتمندی مشتریان سازمانها خواهد بود.
با توجه به روند كنوني پویا بودن محیط کسب و کار، بيشتر سازمانها به طور فزايندهاي بر برآورده كردن نيازهاي مختلف مشتريان خود تمركز دارند.
اما در این راه، سازمانها با نیازها و انتظارات متفاوتی روبرو خواهند شد.
برآوردهسازی خواستهها و انتظارات متفاوت مشتریان چالش دائمي سازمانها خواهد بود.
از سوی دیگر، اهمیت و ضرورت شناسایی این نیازها جهت افزایش سطح رضایتمندی مشتریان اجازه هرگونه غفلت را از سازمانها خواهد گرفت، زیرا سازمانهای رقیب جهت برآوردهسازی نیازهای مشتریان ما و جذب آنان به سوی سازمان خود به منظور افزایش سهم بازار همیشه در کمین خواهند بود.
بنابراين شناخت و برآورده كردن نيازهاي مشتريان، به عنوان يك عامل اساسي در توسعه خدمات جدید شناخته شده است.
بعد از کشف عارضههای اثرگذار بر نارضایتی مشتریان، کشف نیازها و انتظارات آنان از سازمان نیز اولویت پیدا خواهد کرد.
نیازسنجی از مشتریان و درک خواستههای آنان از سازمان یکی از مهمترین گامهای برنامهریزی در جهت ارائه خدمات مطلوب به مشتریان میباشد.
در گذشته، مدلهای تحلیل نیازهای مشتریان بر اساس فرض خطی بودن این نیازها با رضایتمندی مشتریان بنا شده بود.
بنابراین تمامی تلاشها در جهت تأمین نیازهای مشتریان صورت میگرفت ولی در مقابل رضایتمندی مشتریان با توجه به انتظار سازمانها افزایش نمییافت.
اما امروزه اثبات گردیده است که برآوردهسازی نیازها و انتظارات مشتریان با رضایتمندی آنان رابطه غیرخطی دارد.
برآوردهسازی هر نیاز تأثیر متفاوت بر رضایتمندی مشتریان از خدمات سازمانها دارد.
بهطور کلی، نیازهای مشتریان به چهار دسته نیازهای الزامی، نیازهای عملکردی، نیازهای جذاب و نیازهای بیتفاوتی تقسیمبندی میگردند که برآورده شدن یا عدم برآوردهسازی آنان هر کدام تأثیرات متفاوتی بر روی افزایش یا کاهش رضایتمندی مشتریان خواهد گذاشت.
در مجموع، شناخت و دستهبندی نیازها و انتظارات مشتریان یکی از مهمترین گامها در جهت برنامهریزیهای سازمانی میباشد.
حرکت در مسیر طراحی یا بروز رسانی محصولات یا خدمات سازمانها نیازمند شناخت دقیق وضعیت بازار و یافتن جایگاه مشتری در این طراحیهاست. پس از سنجش سطح رضایتمندی مشتریان از سازمان، عارضهیابی علل نارضایتی مشتریان در جهت بهبود وضعیت موجود و سپس آشنایی با نیازها و انتظارات مشتریان میتواند به طراحی یا بروزرسانی برنامه کسب و کار منجر شود. این بروز رسانی میبایست به صورت دورهای و با برنامهریزیهای از پیش تعیین شده صورت پذیرد تا با حفظ همیشگی مشتریان، رضایت آنان بصورت دائمی افزایش یافته و بر وفاداری مشتریان و حفظ سهم بازار موجود تأکید شود.
امروزه بر همگان واضح است که ثبات در بازار رقابتی پویا منجر به مرگ تدریجی سازمانها خواهد شد.
در میان وضعیت پر تکاپوی کنونی، سازمانهایی موفق خواهند بود که خود را با شرایط موجود وقف داده و با انعطافپذیری خود به نیازها و خواستههای مشتریان در اسرع وقت پاسخ دهند.
سازمانهای چابک همواره در صدد شناخت هرچه بیشتر از مشتریان خود و برآوردهسازی سطح توقعات آنان هستند.
این سازمانها به خوبی دریافتهاند که حفظ و بقاء آنان در گرو بهبود وضعیت رضایتمندی مشتریانشان از سازمان و در نهایت وفادار کردن آنان نهفته است.
امروزه دیگر نمیتوان بدون توجه به دیدگاه مشتریان به طراحی و توسعه محصولات یا خدمات نوین پرداخت.
در واقع، توجه به این نکته که مشتریان رکن اصلی هر سازمانی میباشند، تمامی موسسات و بنگاههای اقتصادی موفق را بر آن داشته است تا طراحی و توسعه محصولات و یا خدمات حال حاضر خود را منوط به طی مراحلی از جمله سنجش رضایتمندی مشتریان، عارضهیابی از علل ریشهای نارضایتیها و تلاش در جهت رفع عوامل نارضایتی و در نهایت، کشف و دستهبندی خواستهها و انتظارات مشتریان نمایند. بنابراین، سنجش کمی رضایتمندی مشتریان به تنهایی جوابگوی خوبی برای شناخت از مشتریان و وفادار ساختن آنان نبوده و ابزارهای کارامد دیگری نیز در این راه به سازمانها کمکهای شایانی خواهند نمود.
بابك اسماعيليان – مصطفي حسينيان
از تئوری تا عمل چگونه باید نیازهای مشتریان را برآورده سازیم؟ مقدمه با گذر از دوره محصولگرایی و حرکت به سمت دوره بازارگرایی، ...
مقدمه در محيط كسب و كار امروزي، رضايتمندي مشتريان يكي از كليديترين شاخصهاي بررسي وضعيت فرآيندهاي سازماني و نيز يكي از عوامل موفقيت ...
رویکردی نوین در فرهنگ خدمترسانی مقدمه خدمت یک اقدام یا فعالیتی است که توسط یک شخص یا سازمان به شخص یا سازمان دیگر ...
اولين دوره آموزشي كوتاه مدت تجزيه و تحليل و سرمایهگذاری در بازار CFD، روز شنبه ٢١ ارديبهشت ماه ١٣٩٨ بهصورت كارگاهی در ...
02143904332